LOVE
نوشته شده در تاريخ دو شنبه 26 دی 1390برچسب:, توسط ashkan khosravi |

تفاوت عروسی رفتن <a href=&quot;http://tehrankids.com/index.php?do=cat&amp;category=women&quot; title=&quot;بخش زنان&quot;>دختر</a>ها و پسرها ! طنز 

عروسی رفتن دخترها

دو، سه هفته قبل از عروسی، دغدغه ی خاطرش اینه که : من چی بپوشم؟!
توی این مدت هر روز یا دو روز یه بار &rdquo; پرو&rdquo; لباس داره&hellip;
اون دامن رو با این تاپ ست می کنه، یا اون شلوار رو با اون شال!!
ممکنه به نتایجی برسه یا نرسه! آخر سر هم می ره لباس می خره!!
بعد از اینکه لباس مورد نظر رو انتخاب کرد&hellip;حالا متناسب رنگ لباس، رنگ زیبایی"&gt;آرایش صورتش و تعیین می کنه&hellip;اگر هم توی این مدت قبل از مهمونی، چیزی از لوازم زیبایی"&gt;آرایش مثل لاک و سایه و&hellip;که رنگهاشو نداره رو تهیه می کنه&hellip;


حتی مدل مویی که اون روز می خواد داشته باشه رو تعیین می کنه&hellip;مثلا ممکنه &rdquo; شینیون&rdquo; کنه یا مدل دار سشوار بکشه&hellip;!
البته سعی می کنه با رژیم غذایی سفت و سخت تناسب اندامشم حفظ بکنه&hellip;
یه رژیمی هم برای پوست صورت و بدنش می گیره..! مثل پرهیز از خوردن غذاهای گرم!
ماسک های زیادی هم می زاره، از شیر و تخم مرغ و هویج و خیار و توت فرنگی و گوجه فرنگی(اینا دستور غذانیستا!!)گرفته تا لیمو ترش
خوب، روز موعود فرا می رسه!
ساعت ۸ صبح از خواب بیدار می شه( انگار که یه قرار مهم داره) بعد از خوردن صبحانه، می پره تو حموم،&hellip;بالاخره ساعت ۱۰ تا ۱۰:۳۰ می یاد بیرون&hellip;( البته ممکنه یه بار هم تو حموم ماسک بزاره&hellip;که تا ساعت ۱۱ در حمام تشریف داره!)
بعد از ناهار&hellip;!
لباس می پوشه می ره زیبایی"&gt;آرایشگاه، چون چند روز قبلش زنگ زده و وقت زیبایی"&gt;آرایشگاه گرفته برای ساعت ۱:۳۰ بعد از ظهر&hellip;
توی زیبایی"&gt;آرایشگاه کلی نظر خواهی می کنه از اینو اون که چه مدل مویی براش بهترتره، هر چی هم ژورنالزیبایی"&gt;آرایشگر بنده خدا داره رو می گرده آخر سر هم خود زیبایی"&gt;آرایشگر به داد طرف می رسه و یه مدل بهش پیشنهاد می کنه و اونم قبول می کنه!!
ساعت ۳ می رسه خونه&hellip; بعد شروع می کنه به زیبایی"&gt;آرایش کردن...!
بعد از پوشیدن لباس که خیلی محتاطانه صورت می گیره( که مدل موهاش خراب نشه) یه عکس یادگاری از چهره ی زیباش می گیره که بعدا به نامزد آینده اش نشون بده!!
ساعت ۸ عروسی شروع می شه&hellip;یه جوری راه می افته که نیم ساعت زودتر اونجا باشه!!




عروسی رفتن پسرها:



اگر دو، سه هفته قبل بهشون بگی یا دو، سه ساعت قبل هیچ فرقی نمی کنه!!
روز عروسی، ساعت ۱۲ ظهر از خواب بیدار می شه&hellip; خیلی خونسرد و ریلکس! صبحانه خورده و تمام برنامه های تلویزیون رو می بینه!
ساعت ۶ بعد از ظهر، اون هم حتما با تغییر جو خونه که همه دارن حاضر می شن یادش می افته که بعله&hellip;عروسی دعوتیم..!
بعد از خبر دار شدن انگار که برق گرفته باشنش&hellip;! می پره تو حموم&hellip;
توی حموم از هولش، صورتشم با تیغ می بره&hellip;!!( بستگی به عمق بریدن داره، ممکنه مجبور بشه با همون چسب زخم بره عروسی!)
ریش هاش زده نزده( نصف بیشترو تو صورتش جا می زاره!!)از حموم می یاد بیرون&hellip;
ساعت ۶:۳۰ بعد از ظهره&hellip;هنوز تصمیم نگرفته چه تیپی بزنه، رسمی باشه یا اسپرت&hellip;!
تازه یادش می افته که پیرهنشو که الان خیلی به اون شلوارش می یاد اتو نکرده! شلوارشم که نگاه می کنه می بینه چند روز پیش درزش پاره شده بوده و یادش رفته بوده که بگه بدوزن..!!
کلی فحش و بد و بیراه به همه می ده که چرا بهش اهمیت نمی دن و پیرهنشو تو کمد لباساش بوده رو پیدا نکردن و اتو نکردن و شلوارشو چرا از علم غیبشون استفاده نکرد که بدونن که نیاز به دوختن داره&hellip;!
خلاصه&hellip;بالاخره یه لباس مناسب با کلی هول هول کردن پیدا می کنند و می پوشه(البته اگر نیاز بود که حتما به کمد لباس پدر و بردار هم دستبرد می زنه!!)
ساعت ۸ شب عروسی شروع می شه، ساعت ۹:۳۰ شب به شام عروسی می رسه..! البته اگر از عجله ی زیادش، توی راه تصادف نکرده باشه دیر تر از این به عروسی نمی رسه



نظرات شما عزیزان:

sogand
ساعت14:10---6 بهمن 1390
me k hamintoram az 1-2hafte qable jashn hamash to fkram k ji bepsham mohamo chikal knam.kholase matlabi k neveshti eyne vaqeiyat bod

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






تمام حقوق اين وبلاگ و مطالب آن متعلق به صاحب آن مي باشد.